تیتر20 - هنگامی که جهان به دنبال تامین زنجیرههای کمتر وابسته به ترکیبهای عناصر بسیار حساس است، «تجلی توسعه معادن و فلزات» در قامت شرکتی پروژهمحور، وارد میدان ظرفیتسازی برای تبدیل ذخایر معدنی ایران به ارزش صادراتی دلاری شده.
پروژهمحور بودن تجلی به معنای تمرکز بر پیشرفت فیزیکی پروژهها، کنترل مداوم پروژه و جذب منابع از راههای نوین مالی است، نه متکی بودن صرف به سود جاری؛ در این بُعد، تجلی توانسته ظرف سالهای اخیر مدل تامین مالی خرد و مشارکتی را در پروژههای معدنی فعال کند و توسعه ابزارهای کنترل کمی و کیفی پروژه را به کار گیرد.
نقطه عزیمت قابلیت افزا
ذرات معدنی مونازیت، شامل مخلوطی از اکسیدهای عناصر کمیاب (REE)، در صورت فرآوری و تولید کنسانتره با خلوص مناسب، مسیر ارزشافزودهای دارد که از تامین داخلی شروع و تا صادرات ترکیبات پیشرفته میرسد.
تجلی در اختیار داشتن «تکنولوژی ملی» فرآوری و تحریک استخراج این ترکیبات، یکی از نقاط تمایز در زنجیره ایرانی است؛ تکنولوژیای که امکان تبدیل ماده معدنی خام به محصول نیمه صنعتی را فراهم کرده و مزیت رقابتی ایجاد میکند.
با روندی که در سال ۱۴۰۴ شتاب گرفت، این شرکت توانست فناوری آزمایشی را به سطح نیمه صنعتی برساند و مجوز احداث کارخانه بزرگ تولید سالانه حدود ۱۸۰۰ تن ترکیبات REE را در جوار معدن «مروست» یزد اخذ کند. آنچه در ۱۴۰۴ افزوده شد، شتاب در تبدیل پتانسیل بالقوه به ظرفیت بالفعل بوده است.
زنجیره ارزش افزوده تجلی تنها محدود به تبدیل به کنسانتره نیست؛ بلکه امکان جداسازی و تولید اکسیدهای خاص (فلوراید، اگزالات، کربنات، کلرید و اکسیدها) در مقیاس آزمایشگاهی ارائه شده است.
این ظرفیت فنی موجب میشود که شرکت بتواند محصولات نهایی با ارزش دلاری بالا تولید کند، نه صرفا فروش کنسانتره خام.
اگر بپذیریم که هر تن از این سبد محصولات قابلیت قیمتگذاری معادل حدود ۱۵ هزار دلار را دارد، مزیت رقابتی ایجاد شده توسط دانش فنی داخلی قابل مقایسه با واردات یا وابستگی خارجی است.
شتابدهنده پروژه
در سال ۱۴۰۴، چند اقدام کلیدی در جهت استقرار فنی و مالی پروژه به انجام رسید. نخست، اخذ مجوز تاسیس کارخانه اصلی بر مبنای تملک پهنههای معدنی مروست. این گامی برای انتقال از مرحله نیمه صنعتی به مرحله صنعتی محسوب میشود.
دوم، افزایش سرمایه چندمرحلهای شرکت، از ۸۶۰۰ میلیارد تومان به ۱۰۷۰۰ و در ادامه ۱۱۷۹۰ میلیارد تومان (هدف گذاری)، هدفمند صورت گرفت تا هزینههای سرمایهگذاری معدنکاوی، تجهیزات فرآوری، زیرساختها و نقدینگی مورد نیاز تامین شود.
این افزایش سرمایه نقش مهمی در تضمین تزریق نقدینگی به موقع به پروژهها داشته است. همچنین عملکرد واحد مدیریت پروژه تجلی در سال ۱۴۰۴ با استفاده از نرمافزارهای پیشرفته کنترل پروژه و تعامل نزدیک با پیمانکاران و سرمایهگذاران خرد، کمک کرده است تا سرعت پیشرفت فیزیکی پروژه شتاب گیرد، کیفیت اجرا حفظ شود و زمان بهرهبرداری کوتاهتر شود.
زمینه توسعه مکمل
علیرغم تمرکز غالب بر عناصر نادر خاکی، تجلی پروژههایی در زمینه فلزات رنگین و عناصر استراتژیک نیز دارد که به افزایش تنوع و مدیریت ریسک کمک میکند.
در حوزه پلیمتال، پروژههایی مانند نوق، دورپال و تایباد در استان خراسان رضوی، پروژه عجبشیر (سیلیس گرمابی) و زوناهای طلادار در زاهدان و شمال زنجان فعال یا دارای مجوز اکتشاف هستند.
این پروژهها اگرچه ارزش افزوده پایینتر به نسبت فرآوری عناصر نادر خاکی دارند، اما به تامین فلزات واسطه در صنایع داخلی کمک میکنند و امکان همپوشانی پشتیبان مالی برای پروژههای پیچیدهتر را ایجاد میکنند.
در زمینه عناصر استراتژیک، محدودههای «بجستان ۱ و ۲»، «چاه طلب» و «سه قلعه» دارای پتانسیل لیتیم و عناصر همراه هستند.
این پروژهها، اگر توسعه یابند، امکان رقابت در بازار باتری و صنایع برقی را فراهم میکنند. اما همچنان محور اصلی ارزشآفرینی تجلی روی حوزه REE متمرکز است.
نقاط قوت فناورانه تجلی
یکی از نقاط قوت برجسته، دستیابی به فناوری فرآوری مونازیت داخلی است که پیش از این عمدتا مبتنی بر دانش و تجهیزات وارداتی بود.
تجلی موفق شده است در سطوح آزمایشگاهی و نیمه صنعتی کنسانتره مونازیت تولید نماید و فناوری استحصال اکسیدهای نادر خاکی را بومیسازی کند.
این بدان معناست که ارزش افزوده به جای خروج در مراحل میانی، در خاک ایران تثبیت میشود. توان طراحی کارخانه تولید سالانه ترکیبات REE در کنار معدن، کاهش هزینه حمل و لجستیک، و کاهش وابستگی به فناوری بیگانه از مزایای ساختاری این رویکرد است.
دیگر نقطه قوت، سبد ترکیبی محصول است؛ نه تنها کنسانتره بلکه ترکیبات مختلف اکسیدی، فلورایدی یا کربنات که در صنایع مختلف (مغناطیسهای دائمی، کاتالیست، اپتوالکترونیک، سرامیکهای پیشرفته) کاربرد دارند، میتواند از نقطه فروش چندمحصولی تجلی پشتیبانی کند و ریسک بازاریابی را کاهش دهد.
در عین حال، مدل مالی پروژهمحور اجازه داده است که جذب سرمایه خرد به پروژهها تخصیص یابد و فشار تامین مالی به شرکت مادر کاهش یابد.
یک مزیت عملیاتی دیگر، ترکیب مدیریت کنترل پروژه با ارزیابی مستمر سودآوری هر فاز است.
ماهیت پروژهمحورِ شرکتِ تجلی، ایجاب میکند که پیشرفت پروژهها اولویت نخست باشد؛ با پیشرفت فیزیکی، ارزش ذاتی پروژه رشد میکند و در بازار سرمایه قیمت سهام شرکت نیز بازتاب مییابد.
از این منظر، عملکرد مدیریت تجلی، بر اساس درصد پیشرفت پروژهها سنجیده میشود. واحد مدیریت پروژه دائمی و تبدیل تدریجی آن به واحد کنترل و بهرهبرداری در فازهای تولید، نشاندهنده بلوغ ساختاری است.
ارزش افزوده دلاری برای اقتصاد
با نگاهی به آینده جهانی، بازار عناصر نادر خاکی با نرخ رشد ترکیبی حدود ۱۰.۲ درصد تا ۲۰۳۲ تخمین زده میشود. تقاضا برای مغناطیسهای دائم و المانهای الکترونیکی و فناوریهای نوظهور مانند خودروهای برقی و تجهیزات دفاعی، فشار مضاعفی بر زنجیره تامین REE وارد میآورد.
در حال حاضر قیمت اکسیدها و ترکیبات Nd–Pr (نئودیمیوم–پرازئودیمیوم) در بازار جهانی افزون بر ۷۰ هزار دلار به ازای تن گزارش شده است.
اگر تجلی بتواند به ظرفیت برنامهریزیشده ۱۸۰۰ تن سالانه برسد، خود این تولید سالانه، پتانسیل ارزآوری چند ده میلیون دلاری دارد.
از سوی دیگر، توان صادرات محصولات ارزشافزوده بالا به کشورهای صنعتی امکان ورود ایران به باشگاه تامینکنندگان جهانی عناصر کمیاب را فراهم میآورد، بیآنکه کشور به تامینکنندگان خارجی وابسته باشد.
چنین مسیری برای سهامداران تجلی به معنای عرضه سهام با چشمانداز دلاری و افزایش ارزش ذاتی است.
از منظر اقتصاد کلان، تبدیل ذخایر معدنی خام به محصولات فناوریزا، ایجاد زنجیره داخلی مواد پیشرفته و کاهش خروج ارز برای واردات ترکیبات پیشپردازششده، همگی فرصت توسعهای است که در ساختار تجلی در جریان است.
در مجموع، تجلی توسعه معادن و فلزات با اتکا بر تکنولوژی ملی فرآوری و استحصال عناصر نادر خاکی، تاکید بر سبد ارزشافزوده محصولات و مدل پروژهمحور تامین مالی، توانسته است ظرفیت بالقوه ذخایر ایران را به فرصت صادراتی تبدیل کند.
تحولات ۱۴۰۴، از مجوز کارخانه تا افزایش سرمایه و شتاب پروژهها، توسعه نقش تسریعکننده دارند، نه اینکه نقطه شروعی منفک باشند.
پروژههای فلزات رنگین و استراتژیک مکمل، ریسک را کاهش میدهند اما ارزش اصلی در فناوری تولید ترکیبات نادر خاکی نهفته است.
اگر تجلی بتواند به افق خود برسد، سهمی در اقتصاد دلاری ایران ایفا خواهد کرد و ارزش افزوده معدنی ایران را به سطحی فراتر از ماده خام ارتقا خواهد داد.